دنیای مامان

...

بدون شرح: ...

ببخشید مامانی ..... اینجوریم خوشگلی دخترم وقتی موهات مثل گیسو کمند شد من و بابایی رو دعا میکنی ...

تصمیم گرفتیم با بابایی ناهار بریم بیرون بخوریم روز خوبی بود هواااا عالی ....اما اونجا یک تصمیم مهم گرفتیم     ...

نیم سالگی دخترم مصادف شد با مسافرت ما ....اگه گفتین کجاااااا؟؟؟؟؟ خونه بابابزرگ و عروسی دخترعموی بزرگ تینا جووون ...... من که این بابابزرگ رو خیلیییییییییی زیاااااد دوست دارم دخترمم همینطور بود اصلا بغل بابابزرگش گریه نکرد با اینکه دفعه اول بود که بابابزرگشو می دید...... اینم حیاط خونه بابابزرگ .... ...

خوابت میاد مامانی میخوایم بریم یه جای خوب عزیزم بهش میگن بهشت گمشده ....میخوایم بریم پیداش کنیم این بهشت رو عجب بهشت قشنگی هر چی می رفتیم بهش نمی رسیدیم اخرم رسیدیم به یک جایی که شاندیز خودمون از اونجا بهتر بود بهشت بهشت که میگفتن یعنی اینجااااا اخه ..... این هم چند تا عکس بدون شرح ........... ...

دختر نازنین مامان ، فرشته کوچولوی من امروز تصمیم گرفتم تا وبلاگت رو به روز نکردم نرم تو کلوپ با خاله ها حرف بزنم یک وقت فکر نکنی مامان تنبلی داریااااا نهههههه مامانت اصلا تنبل نیست همش تقصیر خاله هاست     ...

...

انقدر شیطونی کردی که منم گذاشتمت تو کمد رختخواباااا چه بد نگاه میکنی مامانی ...

...